مطالبی در حوزه علوم اجتماعی

خانواده ، فرهنگ ، فناوری اطلاعات،تعاونی های سنتی ، انقلاب

مطالبی در حوزه علوم اجتماعی

خانواده ، فرهنگ ، فناوری اطلاعات،تعاونی های سنتی ، انقلاب

تحول خانواده در جهان

تحول خانواده در جهان

خانواده در روم قدیم

 تابع اصول مذهبی بوده و هر خانواده ، خدایان بخصوصی داشته ،

اعضای خانواده علاوه برزنان متعدد ، غلامان و کنیزان  و بندگان نیز بودند و مجموعه این افراد ، خانواده در روم قدیم را تشکیل می دادند .

خویشاوندی در تمدن روم قدیم فقط در میان مردان معنا داشت و درمیان  زنان اصلاً معنایی مردان علاوه بر اینکه رئیس خانواده بودند بلکه پس از مرگ نیز به عنوان خدای خانواده مورد پرستش و عبادت قرار می گرفتند .نداشت و قرابت به صورت همخونی بوده است ، قرابت حقوقی بین آنها برقرار نبوده است .

بنابر این نظام خانوادگی پدر سالاری بوده و متکی بر اصول مذهبی رایج در عصر آنها بوده است .

 خانواده در یونان قدیم

خانواده در یونان قدیم بر اساس مذهب بوده نه بر اساس علاقه و عاطفه . خانواده مجموعه ای بوده که اجداد و نیاکان واحدی را می پرستیدند به عبارت دیگر کسانی که نیاکان واحدی داشتند یک خانواده را تشکیل می دادند . گسترش خانواده فقط با اولاد ذکور بوده و در نتیجه زنانی که عقیم یا دختر زا بودند به شدت از خانواده طرد می شدند . نتیجه چنین تفکری در جامعه، رواج فرزند خواندگی بوده است .نظام خانوادگی پدر سالاری بوده است.(پودمان حقوق خانواده،شبکه آموزش سیمای جمهوری اسلامی www.irib.ir/tv)

خانواده در اروپا

نهاد خانواده در سطح جهانی تحت تاثیر تحولات اجتماعی دهه های گذشته با تغییرات،چالشها، مسایل و نیازهای جدید و متنوع شدن نظامهای خانواده مواجه شده است. پاره ای از این تحولات موجب تزلزل و ناپایداری موقعیت خانواده شده است، کاهش سطح تمایل ازدواج، افزایش آمار جدایی و طلاق و شکل گیری روابط نابسامان از جمله آثار آسیب دیدگی خانواده جوامع امروزی است

یکی از مورخین به نام لارنس استون در بررسی تحول خانواده قرون وسطایی در یک دوره سیصد ساله(1500 الی 1800میلادی) سه مرحله اصلی را تشخیص داده است:

1.    خانواده دودمانی باز: در اوایل دوره و صدها سال پیش از آن شکل مسلط خانواده بود . این خانواده نوعی خانواده ی هسته ای بود ، که در خانه ی نسبتاً کوچکی زندگی می کرد،اما عمیقاً با روابط اجتماعی محلی ، ازجمله روابط با خویشاوندان دیگر احاطه گردیده بود. خانواده به وضوح از اجتماع محلی جدا نبود .افراد آن از صمیمیتهای عاطفی که که ما امروز جزء زندگی خانوادگی می دانیم بهره مند نبودند و یا در جستجوی آن نبودند. رابطه ی جنسی در زندگی زناشویی به عنوان منبع لذت تلقی نمی گردید، بلکه به عنوان امری لازم برای به دنیا آوردن فرزندان در نظر گرفته می شد.انتخاب افراد تابع علایق دیگران مانند پدر و مادر ، خویشاوندان  نزدیک یا اجتماع محلی بود. علمای اخلاق و عالمان مذهبی عشق جنسی یا رمانتیک را خارج از محافل اشرافی بیماری می دانستند.امکان مداخله در خانواده از خارج بسیار زیاد بود و هیچ مطلب خصوصی و محرمانه ی داخلی وجود نداشت . بنا بر این خانواده نهادی باز ، رام شده و مطیع ، غیر عاطفی  اقتدارگرا بود

2.    خانواده ی پدر سالاری محدود: این شکل خانواده که تا اندازه ی زیادی به طبقات بالای جامعه محدود می گردید، نوعی خانواده انتقالی است . در این مرحله خانواده ی هسته ای به صورت واحدی مجزاتر ، جدا از پیوندهایش با خویشاوندان دیگر و با اجتماع محلی در آمد.این مرحله از تحول خانواده با تأکید فزاینده ای بر اهمیت عشق در روابط زناشویی و پدر و مادری همراه بود، اکر چه قدرت اقتدارگرایانه ی پدران نیز افزایش یافت.

3.   خانواده ی هسته ای محدود: گروهی که با رشته های عاطفی و نزدیک پیوند یافته ، به میزان زیادی از خلوت خصوصی خانگی برخوردار است و تمام توجه خود را به پرورش کودکان معطوف می سازد. تشکیل پیوند های زناشویی بر پایه ی گزینش شخصی وعشق رمانتیک و مهرورزی است و انتخاب همسر بر پایه ی تمایل به رابطه ای که محبت یا عشق ارائه کند ،نهاده شد .این خانواده که در آغاز در میان گروههای مرفه پدید آمد ، به تریج با گسترش صنعتی شدن در کشور های غربی کم وبیش عمومیت پیدا کرد . (آنتونی گیذنز ، 1383 ص430-429)

هر چند در برخی از نواحی مانند مناطق دور دست آسیا ، آفریقا یا اقیانوس آرام شکلهای سنتی خانواده شامل خانواده های گسترده ، کلانها ، و چند همسری چندان تغییری نکرده اند  اما در بیشتر کشورهای جهان سوم ، تغییرات گسترده ای در حال وقوع است.

مهمترین تغییراتی که هم اکنون در سراسر جهان رخ  می دهند عبارتند از:

1.        کلانها و دیگر گروههای خویشاوندی به هم پیوسته نفوذ خود را از دست می دهند.

2.    روندی کلی در جهت انتخاب آزادانه ی همسر مشاهده می شود.اگر چه به هیچ وجه همبستگی کاملی وجود ندارد ، اما خانواده ی گسترده معمولاً با ازدواجهای تنظیم شده ربط دارند. تأکید بر  اندیشه ی فردگرایی غربی و عشق رمانتیک و عوامل دیگر سبب تضعیف نظام های خانواده گسترده و محدود کردن ازدواج های تنظیم شده گردیده است . و اغلب جوانان خواهان حق انتخاب شریک زناشویی خود هستند.

3.   حقوق زنان ، هم از نظر حق انتخاب در ازدواج و هم تصمیم گیری در خانواده بیش از پیش به رسمیت شناخته می شود. میزان زیادتر اشتغال زنان در خارج از خانه ، همراه با آسان تر شدن طلاق ، با این تغییرات در ارتباط هستند.

4.   کاهش نقش گروه خویشاوندی به عنوان عامل سازمان دهنده ی  تشکیل روابط زناشویی. بیشتر ازدواج ها در فرهنگهای سنتی ‌« ازدواجهای خویشاوندی » بود . از افراد انتظار می رفت ، یا مجبور بودند با شریک زناشویی انتخاب شده از میان  افراد خاصی، که به وسیله ی روابط خویشاوندی معین می شد ، ازدواج کنند.

5.   آزادی جنسی در جوامعی که بسیار سختگیر بودند بیشتر رواج می یابد. گاهی این فرایند پیشرفت زیادی نکرده است ، و تغییراتی در جهت معکوس نیز رخ داده است ، مانند آنچه به دنبال انقلاب اسلامی در ایران رخ داده است.

6.    روندی کلی درجهت گسترش حقوق کودکان وجود دارد. و بیشتر حکومتها  چارچوبهای قانونی برای حمایت از کودکان ایجاد کرده اند. اگر چه راه درازی در پیش است تا این قوانین عمومیت پیدا کنند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد