مطالبی در حوزه علوم اجتماعی

خانواده ، فرهنگ ، فناوری اطلاعات،تعاونی های سنتی ، انقلاب

مطالبی در حوزه علوم اجتماعی

خانواده ، فرهنگ ، فناوری اطلاعات،تعاونی های سنتی ، انقلاب

دموکراسی


دموکراسی واژه ای است از واژه های یونانی دموس به معنی مردم و کراسیا ( cratia یا krat ) به معنی قدرت ، دموس در کاربرد آتنی یا یونانی به معنای جمع روستائیان بوده است و از این روهر واحد روستایی را در اتن demoi و سانان آن را dematai می نامیدند .

در سده پنجم پیش از میلاد تغییری در معنای دموس پدید آمد و این واژه بر اجتماع همه مردم آتن اطلاق شد که برای اجرای کارهای حکومتی گرد هم می آمدند و کنکاش می کردند در این معنی دموس هردوی روستائیان و شهریان را در بر می گرفت .

در نتیجه اصلاحات کلیستن ، قانونگذار آتنی ، اداره جامعه آتن به دست روستائیان افتاد و از آن پس حکومت آتن را دموکراسیا نامیدند ، یعنی حکومت روستائیان همان طور که فاینر گفته است :

« دموکراسی معانی گوناگونی یافته است ، برخی از آنها خیلی مغایر از هم و این واژه اگر که باید بد فهمیده نشود و از جدلهای بیهوده و در صورت امکان از اختلافات کاملاً به حق ضمنی اجتناب گردد و خود ترتیبات گوناگون نهادی آن آشکار شود باید مورد تحلیل دقیق قرار گیرد . »

دموکراسی در مفهوم مشارکت فعال در اداره کارهای عمومی همیشه بوده اما کمابیش در عرصه های حکومت محلی و وظیفی محدود مانده است. حتی در این حدود هم بردگان یا سرخها ، کاستها یا طبقات پایین ، زنان و اغلب مهاجران از شرکت در قدرت بیرون بودند .

دموکراسی در مخالفت با « حکومت استبدادی و خودکامه » پدیدار شد اما همه جانبداران آن دیدگاه های یکسانی ندارند برخی از آنها « آزادی » را هدف عمده حکومت می دانند و برخی دیگر « برابری » را کمال مطلوب دموکراسی تلقی می کنند.

کسانی که آزادی را هدف اصلی می دانند معتقدند بنیاد دموکراسی عبارت از حکومت از راه بحث و گفتگو و تسلیم تدریجی گروههای حکومتگر به حکومت شوندگان ، همراه با مدارا با اقلیتها ، محلی ها و افراد و رعایت دقیق وجذان و مالکیت .

به گفته فاینر دولتهای جدید در عمل ضمن کنار گذاشتن اجبار ، و به یقین جلوگیری از خونریزی ، و حفظ نهادها دموکراتیک ، با وظیفه سنگین تامین سریع و از آن پس حفظ شماری از اصلاحات در راستای برابری اجتماعی و اقتصادی روبه رو بوده اند .

معنی و تعریف دموکرسی :

برخی از پژوهشگران سیاسی دموکراسی را نه تنها شکلی از حکومت ، بلکه شکلی از دولت نیز می دانند برخی دیگر به عنوان فلسفه اجتماعی به آن اشاره می کنند . به عقیده هرینشاو در حکومت دموکراتیک کل جامعه دارنده اقتدار برتر است و تسلط نهایی کارها از آن اوست (( دموکراسی به عنوان شکلی از دولت صرفا شیوه انتصاب ، در اختیار گرفتن و برکنار کردن حکومت است ))

دایسی دموکراسی را چنین تعریف کرده است (( در دموکراسی بخش بزرگی از کل ملت هیئت حاکم است ))

به گفته ابراهام لینکلن دموکراسی حکومت مردم ، توسط مردم ، برای مردم ، توسط همه ، برای همه است .

با این حال همان طور که ویلسون گفته است ، دم.کراسی در هیچ دو کشوری یکسان نیست : (( در راه توسعه ملی و برای کمک به تحقق شکل دموکراتیک حکومت نهادهای بنیادی دموکراسی توافق نظر وجود دارد اما اختلاف عقیده هم زیاد است ))

گسترده ترین و فراگیریترین مفهوم دموکراسی را چارلزمریام عرضه کرده است : (( دموکراسی رشته ای از قواعد یا طرح جامعی ازسازمان نیست بلکه چارچوبی از افکار و شیوه عمل است که در راستای خیر عمومی ، بدان صورت که از اراده عمومی و تفسیر و هدایت می گند قرار دارد ))

دموکراسی هم شکلی از حکومت است و هم فلسفه زندگی با هم حکومتی است که در آن مردم با اکثریت آنها دارنده قدرت نهایی تصمیم گیری، در باره مسائل مهم سیاست عمومی اند .

به دیگر سخن ، دموکراسی ، رژیمی سیاسی و فلسفه ای اجتماعی است که بیش از هر رژیم یا فلسفه گوناگونی عقاید را می پذیرد و در آن دست به دست شدن قدرت سیاسی از راههای مسالمت آمیز صورت           می گیرد و هدف آن تأمین حدافل رفاه برای همگان است .

 

 

 

 

بنیادهای حکومت دموکراتیک

تا پیش از سده نوزدهم دموکراسی به مثابه نظام نهادهای سیاسی پدیدار نشده بود اما از این زمان به بعد نهادهای اساسی سیاسی را در بر گرفت .

نخستین این نهادهای سیاسی ، قانون اساسی مکتوب بود که دموکراسی را در نیمه دوم سده هجدهم در زمان انقلابهای آمریکا و فرانسه به عنوان ضرورت حکومت ظاهر کرد و نشانه اصلی رشد آن به عنوان شکلی از حکومت بود.

دومین اندیشه مهم درباره حکومت در نظامی دموکراتیک ، گرایش به هواداری از حکومت قانون است که معنی حاکمیت قانون در بر دارد نه حاکمیت مردمان را .

سومین ضرورت بنیادی دموکراسی به عنوان شکلی از حکومت یک اعلامیه حقوق برای حمایت از آزادیهای شخصی است چگونگی این حقوق ، موضوع فلسفه اجتماعی است و نیروهای تاریخی آفریننده جامعه آن را شکل می دهند . برای مثال دموکراسی آمریکا میان برابری سیاسی و حقوقی و نابرابری اقتصادی تضادی نمی بیند ، اگر چه نابرابری اجتماعی بطور معتدل وضعیت ناپسند دانسته می شود.

دموکراسی به مثابه فلسفه اجتماعی

سلسله توجه به افکار و عقاید مردم یا افکار عمومی جنبه فلسفه اجتماعی دموکراسی است . دموکراسی نو می پذیرد که تعارضات افکار عمومی اساسی است و فقط نشان دهنده اختلاف در ماهیت منافع عمومی همه افراد نیست.

کمال مطلوبهای آزادی، برابری و برادری ، آشکارا بر فلسفه اجتماعی مربوط به حکومت دموکراتیک تأکید دارد . عقیده عمومی این است که اصل برابری باید به عرصه زندگی اقتصادی گسترش یابد و حکومت باید در این باره مسئولیت را بر عهده بگیرد . در مورد اصل برادری ، آگاهی رو به رشد این است که کمال مطلوبهای دموکراسی فقط در جامعه امکان انعکاس دارند « اگر مردم باید آزاد باشند باید از راه زندگی با یکدیگر باشد اگر باید برابر باشند برابری را در تعاون و همکاری برادرانه جامعه دموکراتیک جستجو کنند.

از لحاظ فلسفه اجتماعی دموکراسی دارای سه جنبه است . اجتماعی ، اقتصادی ، سباسی تا زمانی که این سه جنبه در جامعه وجود نداشته باشد ، دموکراسی کامل نخواهد بود منظور از جنبه اجتماعی دموکراسی آن است که تبعیضات بر اساس طبقه کاست ، کیش و آیین ، رنگ پوست و جنسیت نباید وجود داشته باشد. از این نظر گفته می شود همه مردان و زنان ، توانگر و تهیدست ، صرف نظر از هرگونه پیشداوری های طبقاتی ، از حیث اجتماعی برابرند و باید با انها برابر رفتار شود. از جنبه اقتصادی دموکراسی چنین می دهد که باید توزیع متناسب ثروت در جامعه وجود داشته باشد و تفاوتهای خیلی زیاد بر اساس ثروت از بین برود.

دموکراسی اقتصادی حق کار ، فراغت ، دستمزد عادلانه و حق نامحدود بهره مندی از زندگی را به رسمیت می شناسد ، جنبه سیاسی دموکراسی دلالت می کند بر وجود حقوق سیاسی ، یعنی حق دادن رأی ، حق اعتراض به انتخابات و حق رسیدن به مقامات عمومی ، برای اعمال موثر این حقوق ، فرد باید از آزادی بیان ، آزادی مطبوعات و اجتماعات و همه دیگر آزادیهای سیاسی و مدنی بهره مند باشد . .

هرینشاو ، اصول زیر را به عنوان اصول مسلم دموکراسی بر شمرده است :

1 ـ همه انسانها به قدر کافی عقل سلیم دارند تا به عنوان یک شهروند هوشمند نقش خود را ایفا کنند.

2 ـ انسان بنا به طبع درست کار است و می توان از او انتظار داشت وظایف و تکالیف خود را بخوبی انجام دهد .

3 ـ میان مردم احساس قوی همبستگی وجود دارد .

4 ـ در میان مردم ، اراده عمومی مشترکی وجود دارد .

رودی و همکاران ضمن تأکید بر اینکه دموکراسی به عنوان یک نظام حکومتی نمی تواند از اصول دموکراسی چشمپوشی کند این اصول را چنین بر شمرده اند :

1 ـ  پیروی انسان از عقل و منطق

2 ـ پیروی انسان از اخلاق

3 ـ برابری انسانها

4 ـ توانایی پیشرفت مادی و معنوی انسان

5 ـ مطلوبیت حکومت مردم

6 ـ اصل آزادی

 

انواع دموکراسی

دموکراسی ها از لحاظ تاریخی مستقیم یا غیر مستقیم ( نمایندگی ) بوده اند . دموکراسی مستقیم در شهر ـ دولتهای یونان و روم در دوره باستان وجود داشت .

امروزه دموکراسی مستقیم متعلق به گذشته ها دانسته می شود. دموکراسی مستقیم فقط در دولتهای خیلی کوچک با چند هزار جمعیت که براحتی می توانند در محلی گرد هم آیند ، سیاستها را مورد بحث قرار دهند و تنظیم کنند قابل اجراست . در برخی از کانتونهای کوچک سوئیس که در آنها هنوز « میتینگهای انتخاباتی» وجود دارد ، شهروندان بالغ مرد در مجلس یکشنبه ای در آوریل یامه ، جمع می آیند و با بلند کردن دست مقامات نمایندگی خود را بر می گزینند و نیز اقداماتی را که لازم است از تصویب می گذرانند .

دموکراسی های مستقیم پس از جنگ جهانی اول ، در آلمان ، ایستونی ، روسیه و ایرلند پدیدار شد .

دموکراسی غیر مستقیم ( یا دموکراسی نمایندگی ) در دولتهای جدید که وسعت و جمعیت زیاد دارند به اجرا گذاشته می شود . بنابراین دموکراسی مستقیم دیگر قابل تصور نیست . در واقع در این دولتها مردم بطور غیر مستقیم ، بواسطه نمایندگان منتخب مردم حکومت می کنند . مردم بطور غیر مستقیم توسط نمایندگان مورد اعتماد خود اراده دولت را تنظیم و بیان می دارند . اصل این گونه دموکراسی بر پایه آن است که با وجود    حاکمیت به مردم ، نمایندگان آنها ، آن را اعمال می کنند . نمایندگان به صورت ادواری انتخاب می شوند و در برابر مردمی که می توانند اگر بنا به انتظارات آنها عمل نکنند آنها را در انتخابات ادواری بعدی کنار گذارند مسئول هستند .

 

 

 

 

 

 

شایستگیهای دموکراسی :

دموکراسی گستردگی و محبوبیت زیادی در جهان یافته است و همه کشورهای مهم دموکراسی  را بر گزیده اند . برخی مزایای مهم دموکراسی .

1- کارایی حکومت

یکی از مهمترین معیارهای توانمندی یا ضعف شکل خاصی از حکومت  ، کارآمد بودن آن است . کارآمدی حکومت را با طرز عمل آن در شرایط عادی و نیز شرایط اضطراری یا بحرانی می سنجند ، بدرستی گفته اند که « انتخابات عمومی کنترل عمومی و مسئولیت عمومی » کارایی دموکراسی رابیشتر از نظامهای کومتی دیگر نیر تضمین می کند .  خودحکومتی ، توده ها را به انضباط می کشاند و در آنها حس مسئولیت بوجود می آورد .

2 ـ تأمین آزادی های فردی :

دموکراسی تنها شکل حکومت است که آزادی های فردی را تأمین و بواسطه قانون اساسی ، حقوق شهروندان را تضمین می کند ، دموکراسی فرد را ارزشمند می شناسد و او را مطمئن می کند که فرصت مشارکت در رشد جامعه را خواهد داشت  به عقیده لاول ، در دموکراسی کامل ، هیچ کس شکایت نخواهد کرد حرفش شنونده ندارد .

3 ـ تأمین برابری :

دموکراسی خواهان برابری در هر دو زمینه اقتصادی و سیاسی و حق رأی ، حق اعتراض به انتخابات و حق دست یافتن به مقامات عمومی را بدو.ن هیچگونه تبعیض بر پایه طبقه ، رنگ پوست ، کیش یا جنس                می پذیرد در یک دموکراسی واقعی ، هر کس از حداقل ضروریات زندگی و امنتیت اجتماعی برخوردار است .

4 ـ آموزش توده ها

دموکراسی براستی تجربه گسترده ای در آموزش عمومی دارد در انتخابات عمومی و انتخابات دیگر مسائل عمومی را نامزدهای گوناگون مورد بحث قرار می دهند . جزوه هایی به گستردگی پخش می شود و سیاستها و برنامه های احزاب گوناگون توضیح داده می شود اینگونه آگاهی و مشارکت سطح فکری مردم را بالا             می برد و شهروندان را به درک مسائل کشور توانا می کتند.

5 ـ تقویت میهن دوستی

دموکراسی با ترویج احساس دوست داشتن کشور ، میهن دوستی را در مردم تقویت می کند وقتی به مردم فرصت انتخاب داده می شود احساس می کنند در کشورشان  جایی دارند .

6 ـ تأمین ثبات حکومت :

دموکراسی از خطرهای انقلاب مصون است زیرا حکومتی است از راه ترغیب و تشویق ، بحث و گفتگو وقتی مردم می توانند حکومت خود را با رأی « عدم اعتماد » یا از راه دادن رأی تغیر بدهند ، دلیلی وجود ندارد که علیه حکومتدر قدرت ، دست به خشونت بزنند.

7 ـ نظم و پیشرفت :

دیکتاتوری نظم را تأمین می کند ، اما پیشرفت و ترقی نادیده گرفته می شود . دموکراسی شکلی از حکومت است که در آن علاوه بر صلح و نظم ، کامیابی مردم هدف است .

8 ـ ارزش مردم

دموکراسی با پذیرش ارزش فرد ، پیشرفت ، ابتکار و تهور را تشویق می کند و در او حس مسولیت می پرورد به گفته میل : « دموکراسی بهتر از دیگر حکومتها شکل بهتر و عالی تر خصلت ملی بوجود می آورد »

9 ـ حکومت متخصصان و نمایندگان ردم

کارآیی کافی نیست . حکومت متخصصان ذهن را گمراه می کند و ذهنیتی ثابت و قالبی را در کسانی که زمام حکومت را در دست دارند رواج می دهد .

دموکراسی می تواند از نظر کارشناسی متخصصان استفاده کند اگر چه تصمیم نهایی بر عهده نمایندگان مردم است.

 

 

 

 

آموزش شهروندان

آلکسی دوتوکویل ، متفکر فرانسوی می گوید : یکی از مهمترین امتیازات دموکراسی این است که به مثابه مکتب آموزش برای شهروندان کار می کند.

دموکراسی حق رأی و حق اعتراض به انتخابات را تأمین می کند و اعمال درست حق رأی و اعتراض را به انتخابات را به شهروندان آموزش می دهد .

11 ـ شکل معقول حکومت :

دموکراسی  بر این اصل مبتنی است که هیچ کس از خطا مبرا نیست و امکان دارد هر کس اشتباه کند همانطور که هیچ کس نمی تواند ادعا کند که بی عیب است .

کارل پوپر گفته است : ایستار معقول « با این اندیشه همراه است که هر کس در معرض اشتباه است و با انتقاد دیگران می تواند به آن پی ببرد ، بنابراین هیچ کس نمی تواند داور خود باشد . »

12 ـ تکریم نکردن قدرت :

دموکراسی مراقبتهای چند جانبه را تأیید می کند و نمی گذارد حس قدرت طلبی در طبقه حاکم رواج یابد . در دموکراسی حکومت یک امین است و بنابراین طبقه حاکم وسوسه نمی شود قدرت را تجلیل و تکریم کند.

ناشایستهای دموکراسی

دموکراسی با وجود داشتن اهمیت و محبوبیت از انتقاد به کنار نیست ، برخی از کمبودهای آن عبارتند از :

1 ـ حکمرانی جهالت :

ارسطو ، پدر علم سیاست ، دموکراسی را به عنوان شکل فاسد و گمراه حکومت ، نوعی از حکمرانی مردم جاهل ، محکوم کرد . افلاطون ؛ معلم او آن را حکمرانی جهالت نامید . در دموکراسی رایما را می شمارند نه اینکه آنها را وزن کنند . اکثریت در مجلس ها ، هیئت های داوری و کابینه ها طوری تصمیمات را اتخاذ             می کنند که ممکن است خردمندان در اقلیت و انزوا قرار گیرند و ابلهان کارها را پیش ببرند . همچنین نمایندگان مردم ، حرفه ای ، بی صلاحیت و بی تجربه اند . آنها مهارت و فراست عملی ندارند.

 

 

2 ـ مطلوبیت ثروت :

اغلب دموکراسی جدید سرمایه داری اند آنها از طبقات مالک حمایت می کنند رای کالایی قابل فروش شده و برنده مزایده می تواند آن را خریداری کند.

عده ای ثروتمند ، بازرگان یا سرمایه داران بزرگ آن را می خرند و حکومتها را در اختیار می گیرند آنها از مطبوعات و تریبونها بهره برداری می کنند.

اغلب سیاستمداران ابزار مناسبی در دست ثروتمندان هستند.

مارکسیستها دموکراسی آمریکا را در دموکراسی پرستش دلار نامیده اند.

لنین درباره حق رأی دموکراسی سرمایه داری گفت : « در جامعه طبقاتی ، حق رأی یک سراب و منبع              غیر واقعی است ، آنچه حقیقت دارد پول است و سرمایه .

3 ـ نبود حکومت اکثریت

مخالفان حکومت دموکراسی عقیده دارند دموکراسی دیگر حکومت اکثریت نیست گاهی شمار ، رأیی که حزب حاکم به دست می آورد کمتر از شمار رأی حزب مخالف است . برای مثال حزب کار انگلستان که در نظرسنجی پس از جنگ جهانی دوم پیروز بود ، بیشتر از حزب محافظه کار رأی نیاورد . بنابراین ممکن است دموکراسی همیشه حکومت اکثریت نباشد .

افزون بر آن ، قدرت عملی را چند رئیس مسلط بر خود اعمال می کنند که « فرمانده عالی » « انجمن حزبی » یا دفتر سیاسی حزب را تشکیل می دهند ، در حاکی که بقیه اعضای حزب فقط پا جای پای آنها می گذارد .

4 ـ تردید درباره اصل نمایندگی در دموکراسی

دموکراسی به نماینده گزینی بر پایه تقسیمات کشوری اعتقاد دارد . گمان بر این است که عضو پارلمانی که از حوزه معینی انتخاب شده نماینده همه یا اکثریت رأی دهندگان آن حوزه است اما برای او غیر ممکن است که نماینده همه در همه مسائل باشد در بهترین حالت فقط می تواند نماینده حرفه یا طبقه خود باشد .

یک حقوقدان چگونه می تواند نماینده آموزشگران ، آهنگران یا کفاشان باشد . او در برخی از جنبه های زندگی اجتماعی ، نماینده آنهاست ، اما آیا می تواند در همه مسائل نماینده آنها  باشد .

 

5 ـ سوء استفاده از اصل برابری

در دموکراسی برابری مورد تأکید فراوان و بر این فرضیه دروغین مبتنی است که همه انسانها در آمادگی برای شرکت در حکومت ، هر قدر هم که ارزش واقعی یا توان ذهنی داشته باشند با هم برابرند.

6 ـ آموزش دروغین

مخالفان می گویند که دموکراسی به آموزش مدنی نادرستی می انجامد ، مبارزات انتخاباتی مزورانه است . عوام فریبان زیرک که با کلامی زیبا ، پر طنین ، اما اغلب بی معنی و واهی ، مردم را به دادن رأی مثبت و منفی به این یا آن حزب فرا می خوانند آنها را اغفال می کنند.

7 ـ جلوگیری از پیشرفت علمی ، هنری و ادبی

مردم که به طور عموم بینشی محافظه کارانه دارند با پیشرفت علمی کشور خصومت دارند. آنها خیلی به ندرت توسعه ارتباطات ، هنر و معماری توجه می کنند.

8 ـ تردید در ارزش اخلاقی دموکراسی

دموکراسی از لحاظ اخلاقی مردم را فرومایه می گرداند ، مبارزات پر تزویر و بهتان آمیزی که احزاب سیاسی به راه می اندازند نه تنها مسائل را مبتذل ، بلکه فساد را نیز زیاد می کند . دموکراسی رهبران را فاقد اصول با مرام اخلاقی می کند و توده ها را به آدمهای مصنوعی تبدیل می نماید .

9 ـ مخالفت با فردیت وآزادی :

دموکراسی راه آزادی تفکر را می بندد و عقل را ضایع می کند در جامعه دموکراتیک متفکری اصیل ریشخند می شود و نادیده گرفته می شود گاندی را یک هندو متعصب که با اقدامات ضد نژادی او موافق نبوده ترور کرد .

10 ـ برتری منافع محلی بر منافع ملی :

نمایندگان در راه تأمین حداکثر منافع برای حوزه انتخابی خود با یکدیگر رقابت می کنند و بدین ترتیب مناقع عمومی و مشترک ملت به خاطر کسب امتیازات محلی نادیده گرفته می شود.

 

 

11 ـ هزینه زیاد حکومت :

دموکراسیپر هزینه ترین شکل حکومت است. مبالغ هنگفتی صرف تبلیغات و برگزاری انتخابات می شود . در کشور آمریکا میلیونها دلار در انتخابات ریاست جمهوری خرج می شود.

12 ـ ضدیت با تکامل :

دموکراسی یک هیولای بیولوژیک است هر چه رشد یابد بیشتر متمرکز می شود و از تکامل همه جانبه جلوگیری می کند.

نظام عصبی مرکزی ندارد ، در موجودات زنده مغز جای معینی دار . در دموکراسی مغز در همه جاست منظور اینکه زمام حکومتی نباید به دست همه باشد و باید به دست عده ای خردمند سپرده شود که استعداد تفکر و برنامه ریزی دارند . دموکراسی به دست مردمی سپرده می شوند که ناآگاه اند و صلاحیت سیاسی ندارند.

13 ـ حکمرانی عوام

دموکراسی حکمرانی عوام است . در دموکراسی درباره مسائل گوناگون با رأی اکثریت تصمیم گیری می شود. کابینه ها ، هیئتهای داوری و دادگاه ها با رأی اکثریت اتخاذ تصمیم می کنند.

کسانی که در یک گروه رأی می دهند .ویژگی های شخصیت خود را از دست می دهند و خود را در گروه مستهلک می کنند.

14 ـ بی ثباتی حکومت

دموکراسی تا زمانی با ثبات است که عوام همراه آن باشند . ذهن غیر قابل پیش بینی عوام ممکن است هر آن علیه حکومت موجود بشورد و ان را براندازد .

15 ـ تشویق مبارزه طبقاتی :

وقتی پولداران در برابر تهیدستان و بینوایان قرار گیرند انتخابات را می برند. وقتی هم که در قدرت باشند قوانینی تصویب می کنند که به سود ثروت اندوزی باشد. دموکراسی بدر نارضایی را در میان توده های فقیر می کارد و این نارضایی ممکن است سرانجام به انقلاب منجر شود.

 

 

16 ـ شر سیاست حزبی :

احزاب سیاسی برای دموکراسی ضروری اند. اما با محروم کردن اشخاص دارای استعداد در احزاب دیگر از رسیدن به مقامات اصلی در کشور و با انتصاب اعضای داخلی حزبی به آن مقامات حتی اگر میانه حال باشند ، نقش بدی را بازی می کنند. . روحیه حزبی کورکورانه پرورش می یابد و منافع ملی زیان می بیند. رأی دهندگان مجبورند میان دو یا چند نامزدی که ممکن است دغل یا ابله باشند یا در اصل آنها را نشناسند ، انتخاب کنند.

17 ـ پیچیده شدن تصمیم گیری

دموکراسی به تجزیه یا تفکیک قوای سه گانه حکومت اعتقاد دارد که به پیچیدگی و تأخیر نالازم در تصمیم گیری می انجامد . هر گاه که با اراده های گوناگون برای دست یافتن به یک تصمیم مشورت شود ، روند تصمیم گیری طولانی می گردد از سوی دیگر در دیکتاتوری به سبب یگانگی قدرت ، از این لحاظ بی درنگ تصمیم گیری می شود.

6 ـ شرایط موفقیت دموکراسی :

بنی پراساد، پس از بررسی دقیق مدارک تاریخی نتیجه گرفت « هیچ کشوری هنوز در مفهوم کامل و عمیق به دموکراسی دست نیافته است . » زمانی دموکراسی موفق است که شرایط زیر را داشته باشد :

1 ـ فقدان نظامی گری

2ـ فقدان نابرابری

3 ـ  برابری اجتماعی

4ـ تلقین ارزشهای دموکراتیک

5ـ آموزش درست

6ـ آزادی مطبوعات

7ـ هوشیاری شهروندان

8ـ اخلاق متعالی

9ـ توافق در مسائل اساسی

10ـ مدیریت درست

11ـ تبعیت کارشناسان ارتش

12ـ گروه مخالف قوی و موثر

13ـ خودحکومتی محلی

14 ـ برنامه ریزی ملی برای رفاه

15 ـ  مالکیت خصوصی

 7 ـ راههای دموکراسی مستقیم :

در دموکراسی های جدید میلیونها تن زندگی می کنند بجز چند کانتون سویس ، دموکراسی مستقیم چیزی مربوط به گذشته هاست .

ولی امروزه برخی تدابیر دموکراسی مانند رفراندوم ، ابتکار عام ، بازخوانی ، پله بی سیت را برخی از کشورها به درجات گوناگون به کار برده اند .

پله بی سیت

این واژه فرانسوی است اما از واژه لاتین plebiscitulm که مرکب از دو واژه seitulm ( حکم ) و مردم plebes است .

پله بی سیت ارتباطی با قانون سازی ندارد . همچنین بخشی از روند عادی حقوقی هم نیست و تنها روشی دموکراتیک برای آشکار کردن عقیده مردم درباره موضوع سیاسی اداری اهمیت عمومی است . در دوره معاصر ناپلئون در 1804 از پله بی سیت استفاده کرد تا با حیله از قانون اساسی طفره زند.

رهبران سیاسی هر گاه مشروعیت عملشان مورد برخی تردیدها بوده است برای تصویب نظرشان از آن استفاده کرده اند .

 

 

 

رفراندوم

واژه رفراندوم به معنی « مراجعه به » است . رفراندوم شیوه ای که بدان وسیله با مراجعه مستقیم به مردم عقیده عمومی را می توان معلوم کرد .

رفراندوم برای نخستین بار در سویس برای معلوم کردن نظر مردم ایجاد کننده این کشور درباره مسائل مهم به کار بره شد . کاربرد آن در مورد مسائل مربوط به قانون اساسی نخست در آمریکا و سپس در سویس آغاز شد .

رفراندوم دو نوع است :

1 ـ اجباری یا الزام آور

2 ـ اختیاری یا انتخابی

رفراندوم وقتی اجباری است که همه قوانین از نوع معین لزوماً برای قبول یا رد پیش از تبدیل شدن به قانون به مردم مراجعه شود .

هر گاه قانون مصوب قوه مقننه بنا به درخواست عده معینی از شهروندان برای نظرخواهی نهایی به مردم تسلیم شود رفراندوم اختیاری خوانده می شود . اگر اکثریت به ان رأی مثبت دادند قانون می شود ، در غیر اینصورت ، تصمیم قوه مقننه از اعتبار می افتد .

ابتکار عام

جانبداران قانونگذاری مستقیم از حقی که در مورد دادن رأی راجع به لایحه ای که قوه مقننه آن را تصویب کرده است وجود دارد راضی نیستند . آنها از روش ابتکار عام حمایت می کنند تا مردم بتوانند خودشان قانون وضع کنند. در سویس هر پنجاه هزار شهروند می توانند درخواستی را امضاء کنند و در آن اقداماتی را که می خواهند قانونی شود مشخص نمایند.

در موقع خود ، پیشنهاد به رأی مردم گذاشته می شود و با تصویب موافق قاعده به صورت قانون مصوب در می آید .

 

 

ابتکار عام دو نوع است :

1 ـ مدون

2 ـ نامدون ( یعنی پوشیده در الفاظ کلی )

ابتکار عام مدون از هر جهت به شکل یک لایحه کامل است. در این مورد قوه مقننه مجبور است یا آن را تصویب کند یا برای اتخاذ تصمیم به رأی عموم مردم گذارد .

هر جا که درخواست با الفاظ کلی بیان شده یا بصورت پیش­نویس درستی درنیامده باشد « ابتکار عام نامدون» نامیده می شود.

بازخوانی :

بازخوانی راه دیگر دموکراسی مستقیم است . هر جا که بازخوانی وجود دارد رأی دهندگان حق دارند هر مقام منتخب یا نماینده را که از انجام صمیمانه یا مسئولانه وظایف باز می ماند، باز بخوانند. این نظام « بازخوانی » در برخی از ایالتهای غربی آمریکا مانند آریزونا ، مونتانا ، کانزاس ، واشنگتن، کالیفرنیا، آرکانزاس و چند ایالت دیگر وجود دارد .

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد